بیسکیو

بیسکیو

بیسکیو

بیسکیو

دانلود کتاب آنالیز، گوش دادن موسیقی


دانلود کتاب آنالیز، گوش دادن موسیقی



کتاب آنالیز، گوش دادن موسیقی





منبع: کتاب آنالیز، گوش دادن موسیقی

کتاب آنالیز، گوش دادن موسیقی




کویرل بیکار گفت: "بله ، در اطراف آینه قدم می زند تا به پشت نگاه کند. وی گفت: "او در آن زمان نزد من بود و سعی می کرد فهمید که چقدر به دستم رسیده است. او به من مشکوک بود. سعی کردم وقتی که من لرد ولدمورت را در کنار خود داشتم ، مرا ترساند - گویی او می توانست. ... "

کویرل از پشت آینه بیرون آمد و با طرز فجیعی به آن خیره شد.

"من سنگ را می بینم ... من آن را به استادم ارائه می دهم ... اما کجاست؟"

هری در برابر طناب هایی که او را به سر می برد ، مبارزه کرد ، اما آنها ندادند. او مجبور بود Quirrell را از تمام توجه خود به آینه دور نگه دارد.

"اما به نظر می رسید اسنیپ همیشه از من متنفر است."

کیرل به طور اتفاقی گفت: "او ، او می کند ،" آسمان ، بله. او به همراه پدرتان در هاگوارتز بود ، مگر نمی دانید؟ آنها یکدیگر را به هم زدند. اما او هرگز تو را نمی خواست مرد. "

"اما من شما را چند روز پیش شنیدم که می لرزید - فکر می کردم اسنیپ شما را تهدید می کند.

برای اولین بار ، اسپمی از ترس در چهره Quirrell پاشید.

او گفت: "بعضی اوقات ، من سخت می توانم از دستورالعملهای استادم پیروی کنم - او یک جادوگر عالی است و من ضعیف هستم"

"منظور شما این است که او در کلاس با شما بوده است؟"

کویرل بی سر و صدا گفت: "او هر کجا که بروم با من است." وی گفت: "وقتی به دنیا سفر کردم با او آشنا شدم. من یک جوان احمق که در آن زمان بودم ، پر از عقاید مسخره در مورد خیر و شر بود. لرد ولدمورت به من نشان داد که چقدر اشتباه کردم. هیچ خیر و شر وجود ندارد ، فقط قدرت وجود دارد ، و افراد بسیار ضعیف برای جستجوی آن. … از آن زمان تاکنون ، من وفادارانه به او خدمت کرده ام ، اگرچه بارها او را رها کرده ام. او مجبور شد برای من خیلی سخت باشد. "ناگهان کویر لرزید. وی خطاها را به راحتی نمی بخشد. وقتی که نتوانستم سنگ را از Gringotts سرقت کنم ، او بسیار ناراضی بود. او مرا تنبیه کرد ... تصمیم گرفت که او باید بیشتر مراقب من باشد. ... "

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.